سلام =)
خیلی وقته که اینجا نگفتم و ننوشتم ...
تقریبا سه سال از آخرین بار میگذره ...
انگار یادم رفته تو این مدت نوشتنو اینقدر درگیر زندگی روزمره شدم و از منِ قبلم فاصله گرفتم که حد و حسابش از دستم در رفته ....
تو این مدت زندگی حسابی لای لگد و مشت و مال پخته ترم کرده ، هزار و یک اتفاق از سرم گذشته ... پرستار شدم و خیلی دور از انتظارم فضای کار فضای سنگین و مسمومیه ... در روند عاشقی و تاهل افتادم و اتفاقی عجیبی رو تجربه کردم ...
و الان در آستانه 1403
بیشتر از هر وقتی توی سکونم
ایستادم
دارم پشت سرم رو میبینم و به منی که منِِ الان شده فکر میکنم ...
چقدر عجیبه این آدمیزاد ...
میدونم پراکنده گو شدم و انسجام و محتوا روویت نمیشه
ولی احتمالا بیشتر بنویسم از اتفاقای بیمارستان و چیزایی که شاید سالها بعد خاطره بشن =)
سالِ نو براتون پر از سلامتی ، پول و نور =)
نوشته شده در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۲ساعت 0:27 توسط #شین_فِ_قآف| |
راهی تا بهار نمانده......برچسب : نویسنده : shafagh100 بازدید : 3