تفکر نوشت های پاییزی وی :

ساخت وبلاگ
اون روز داشتم به این فکر میکردم از همه عاشق تر تو این دنیا کیه ؟

اصلا تا حالا بهش فکرکرده بودین ؟؟

به نظرم آسمون خیلی عاشقه که این همه سال پای زمین مونده ...

و زمین هم خیلی عاشقه که این همه مدت خیره به آسمونه ...

میدونی اولاش آسمون و زمین اون قدر برای رسیدن بی تاب که از عشقشون انفجار اتفاق می افته و بعد از اون پیمان محکمی میبندن اون قدر محکم که هنوز که هنوزه بهش پایبندن...

آسمون عاشق ترین در جهانه این همه سال پای زمین ایستاده کلی شبای تیره و تاریک زمین رو روشن کرده یه چشمش اون قدر به زمین عشق و گرما هدیه داده زرد شده و در حال سوختنه یه چشمش اون قدر شبای زمین رو روشن کرده سفید شده ...

آسمون هر طلوع خودشو آرایش میکنه و لپ هاشو قرمز میکنه که زمین وقتی از خواب بیدار میشه زیبا ببیندش و هر غروب باز لپ هاشو سرخ میکنه که وقتی شب زمین میرسه زیبا ببیندش...

آسمون از خشکیای زمین دلش که بگیره اون قدر گریه میکنه که دل زمینش سیراب بشه ...

از بی رحمی های بچه های زمین که دلش بگیره پره دود و غبار میشه اما یه بار نشد تو روی زمین سرفه کنه یه بار نشد گله کنه ...

اما زمین خیلی صبوره اون قدر صبور که بی کلام و صامت فقط آسمونو نگاه میکنه زمین دست درختاشو دست کوه هاشو به سمت آسمون دراز کرده ها اما دم از عشق درونش نمیزنه ...

خودش میدونه درونش چه داغی از عشق وجود داره ولی فقط گاهی یه ذره از مذابی و گرمی عشقش رو میذاره توی دست های به آسمون بلنده شده ی کوه ها و نشون آسمون میده اما نه همیشه نه زیاد نه همه ی عشقشو ...

برا همینه که آسمون وقتی از این همه سال سکوته زمین غصش میگیره غرش میکنه رعد و برق میزنه دلش میگیره ابری میشه و گریه میکنه اما با همه اینا هیچ وقت هیچ وقت زمینشو ترک نمیکنه ...

اما این دوتا اون قدر وفادارن که هرکدومشون تا اخر دنیا هم که بره اون یکی هم باهاش میره ...

آسمون تصمیم گرفت بالا سر زمین باشه همدمش باشه و وفادار بهش و بین زمین و آسمون رو عشقه که پر کرده اون قدر عشق بینشون زیاد بود که فاصله زمین و آسمون رو تشکیل داد و ما بچه های زمین و آسمونیم که توی دستای عشق این دوتا داریم زندگی میکنیم ...

واسه همینه که میگن مگه آسمون به زمین اومده ...آخه اگه آسمون به زمین بیاد این حجم از عشق که بینشونه کجا بره ؟

اصلا مگه میشه بره ؟

ما تو بطن عشق بین آسمون و زمین داریم زندگی میکنیما حواسمون هست ؟

قدر خودمونو خیلی بدونیم و حواسمون به این همه قشنگی های زندگی که شاید حتی اصلا به چشممون هم نیاد باشه ...

پ.ن1=تو این روزای پاییزی, لا به لای خش خش برگای پاییزی از این عشق ها براتون آرزو میکنم ...

اصلا این روزای ابری باید پشت پنجره وقتی سردته و داره بارون میاد و دستت حلقه شده دور فنجون چایی ات و خیره به بخار فنجونی دلت قرص باشه که یکی بدون اینکه بخوای هست ...

یکی که تو روزای دلگیر پاییز نخوای دلتنگ بشی نخوای غصه بخوری...

پاییزتون پر از این لحظه های قشنگ ...

پ.ن2=اگه کسی تو زندگیتون هست که به شدت دوسش دارید مثل زمین نباشین مثل آسمون باشید که بی منت تمام توانشو برای زمینش گذاشته ...به خاطر همینه که زمین این قدر سبزه این قدر رشد کرده این قدر موفقه چون یه همراهی مثل آسمون داشته :)

البته آسمون هم کلی موفقه چرا ؟معلومه خب چون خیلی بخشندس خیلی :)

:پ.ن3=احوالاتتون خوبِـــــــــــــــــــ خوبِـــــــــــــــــــ خوبـــــــــــــ    :)

 

راهی تا بهار نمانده......
ما را در سایت راهی تا بهار نمانده... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shafagh100 بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 27 آذر 1397 ساعت: 22:44